episode2-Moghani | مقنی
Description
همین قسمت در یوتیوب:
https://youtu.be/mBduPtS23y8
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: آن مقنی که در دل کویر تفتیده، به جای آسمان و ابرهایش به خاک نظر کرد؛ به جان سنگها افتاد و روزها تشنهلب فرورفت و تشنهکام بازگشت؛ شبها خوابِ دریا میدید و خود غرقه در آن؛ ما کودکان روستا باور نمیکردیم که روزی اینجا آبادی نبوده است؛ اما پیرمرد برایمان قصه میگفت؛ قصه آن هنگامه که خاک از آب تر شد و چشمهای او از اشک؛ درختها غرس شد و کویر کناره گرفت؛ آن روزها که در دودها بودم، مادر برایم نامه نوشت که آن روز که او را در خاک گذاشتند، باران گرفت؛ او پاک رفت و من به قنات فکر میکنم؛ به اینکه قنات ما کجاست؟ به اینکه به دل کدام کویر باید زد و آن چشمه زیر کدام سنگِ سخت منتظر ما نشسته است؟ ما روزی کلنگ بدست خواهیم آمد؛ تا آن روز، آی پیرمرد خسته، هرکجا هستی، دعایمان کن که سخت محتاجیم؛ برای آب و طلبیدنش؛ برای یک جرعه که از دست او، عین دریاست؛ برای اولین سنگ که همه چیز از برداشتن آن شروع شد؛ برای آن سنگ.
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message










